حتماً می دانید شیطان اسم خاص نیست بلکه اسم جنس است؛ بنابراین
شیطان به هر موجودی اعم از جن و انس می گویند که رو به پلیدی و پستی آورده
است و اشاره به فرد خاصی ندارد.
نخستین کسی که چنین رویه ای پیش گرفت، جنی بود مقرب، که در میان فرشتگان به
عبادت او می پرداخت. او به علت شیفتگی بیش از حد به نژاد خود، از فرمان
سجده کردن بر مخلوق خداوند سرپیچی کرد. نام او «ابلیس» بود.
نکته ی مهمی که در این داستان مشهور وجود
دارد مهلت خواستن ابلیس «تا وقت معلوم» است. بسیاری از مفسران تعبیر وقت
معلوم را چنین شرح داده اند: تا وقت ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه).
بنابراین ابلیس با رسیدن ظهور به مرگ خویش نزدیک می شود.
ابلیس یا همان «لوسیفر» یهودیان و مسیحیان، جنی است که در بدتر کردن شرایط
آخرالزمان چنان پیش می رود که بنده های خالص کمی را برای برپایی حکومت الهی
باقی می گذارد. البته باید دانست کار ابلیس تنها فریب دادن و وسوسه کردن
است، زیبا نشان دادن زشتی ها و پرزرق و برق جلوه دادن گناهان! هر انسانی می
تواند با تکیه به خدای متعال از وسوسه های او نجات بیابد و جانش را از
میان آشفتگی این دنیای شیطان زده بیرون بکشد.
به طور کلی می توان فعالیتهای ابلیس را در دوران غیبت و ظهور به دو دسته تقسیم کرد:
۱٫گمراه می کند!
ابلیس در دوران غیبت تا می تواند برای خودش سپاه و نیرو جمع می کند؛ چرا که
مرگ را در دو قدمی اش می بیند بنابراین با تمام قوا، با چنگ و دندان و با
هر ترفندی قصد دارد بنده های خالص کمتری در زمین باقی بگذارد.
به همین علت است که در آخرالزمان نگه داشتن ایمان و گناه نکردن بسیار مشکل
است. همین عمل ابلیس باعث می شود خالص از ناخالص جدا شود و یاران واقعی
خداوند مشخص شوند.
شیطان وسوسه می کند، به فساد دعوت می کند، شیوع هم جنس بازی و ساختن قومهای
لوط را دوست دارد. برای مال دنیا در ذهن مردم ارزش و محبت می سازد و از
خداوند موجودی دور و سخت! ناامیدی را گسترش می دهد و حتی در دل دوستانش ترس
می دمد!
بنابراین یارانی فاسد، ناامید و ترسو دارد! در مقابل خداوند منشأ امیدواری و قدرت است و همیشه توبه را می پذیرد. پس تنها نیستیم!
۲٫صیحه ی شیطانی
در صبح روز ۲۳ رمضان ندایی از جبرئیل مردم را به پیروی از حضرت مهدی (ع)
فرا می خواند. در عصر همان روز شیطان ندا می دهد که حق با حضرت مهدی (ع)
نیست و با فلان خاندان است! در این زمان بسیاری از مردم منحرف می شوند. (۱)
سپاه ابلیس در نهایت در برابر سپاه امام زمان (عج) قرار می گیرد (۲) و اما عاقبت ابلیس:
از امام صادق(ع) پرسیدند: اینکه خداوند به شیطان فرمود منتظر وقت معلوم باشد، این وقت معلوم کی خواهد بود؟
حضرت فرمودند:
«روز قیام قائم ماست. وقتی خداوند او را برانگیخته می کند و آماده ی قیام
در مسجد کوفه است. در آن وقت شیطان در حالی که با زانوهای خود راه می رود
به آنجا می آید و می گوید: “ای وای از خطر امروز!” قائم پیشانی شیطان را
گرفته و گردنش را می زند. آن موقع روز وقت معلوم است که مدت او به آخر می
رسد» (۳)
هشدار: با نابودی ابلیس فقط نیروی منحرف کننده ی بیرونی از بین می رود و نفس اماره باقی می ماند…
پی نوشتها:
۱٫النعمانی، الغیبة، ص۱۷ـ بحارالانوار، ج۲، ص۲۳۱
۲٫مقاله از ظهور تا قیامت، ماهنامه موعود، شماره۹۷
۳٫بحارالانوار، ج۲، ص۲۳۱
منبع:سایت شیعه ها
شیطان.ظهور.لوسیفر.صیحه.منجی.موعود.آخرالزمان.مهدی (عج).
می گوید: “مهندسی معکوس شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید و اگر از من می پرسید چگونه؟ می گویم در قانون اساسی… اگر توانستید ولایت فقیه را خط بزنید بلافاصله پرنده ی شیعه افت می کند… چنین جامعه ای از درون فرو می ریزد بدون اینکه یک تیر شلیک کنید.”
فرانسیس فوکویاما، پژوهشگر ژاپنی الاصل تبعه ی آمریکاست که به خاطر
نوشتن کتابی با عنوان “پایان تاریخ و آخرین انسان” در سال ۱۹۹۲ مشهور شد.
فوکویاما در سالهای پس از جنگ، به عنوان جامعه شناس هلندی و با روادید این
کشور به ایران آمد و در مدت هشت ماه اقامتش از نزدیک به تکمیل تحقیقاتش
پرداخت. او در سال ۱۹۹۷ در کنفرانسی در اورشلیم اسرائیل گفت: شیعه پرنده
ایست که افق پروازش بالاتر از نیروهای ماست. این پرنده دو بال دارد: یک بال
سرخ که شهادت طلبی شیعه است و برگرفته از قیام عاشوراست و یک بال سبز که
انتظار مهدی و عدالت خواهی است. همچنین شیعه بعد سومی هم دارد که اهمیتش
بسیار است؛ شیعه زرهی به نام ولایت فقیه به تن دارد که قدرتش با آن دو
چندان میشود. وی گفت: درست است که در بین فرهنگ ها، فرهنگ اسلام و در بین
مکاتب، شیعه غالب می شود، اما ما می خواهیم با اقدامات بزرگی، این معامله
را به سوی خودمان تغییر دهیم.
فوکویاما سپس نظریه ای را با عنوان “میکروپولتیک و میکروفیزیک” ارائه می
دهد، میکروپولتیک یعنی میل و انگیزه و میکروفیزیک یعنی قدرت. او می گوید:
“برای پیروزی بر مردم یک کشور، باید انگیزه ی مردم را تغییر داد. اگر
انگیزه ی مردم، که به عنوان یک فرهنگ شکل گرفته است، تغییر کند و به رفاه
طلبی و تجمل گرایی و اشرافی گری تبدیل شود، شما پیروز خواهید شد و گرنه
مانند این است که آب در هاون می کوبید. این انگیزه ها هم تغییر نمی کند مگر
اینکه ارکان قدرت یک قدرت برای تغییر دادن آن وارد صحنه شوند.”
منبع:سایت شیعه ها
برچسب ها:
ماجرای شیعه شدن انیشتین
خبر: متنی که می خوانید گزیده ای از آخرین رساله اینشتین (DIE ERKLA"RUNG دی ارکلرونگ = بیانیه) به ترجمه دکتر عیسی مهدوی است که در پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بروجردی منتشر شده است. پیشگفتار کتاب : در اوائل سال 1382 شمسی (=2003م) پروفسور ابراهیم مهدوی ( تولد 1310 ش ) مقیم لندن پس از سفری به آمریکا و آلمان و فرانسه و دیدار با برخی سرمایه داران شرکت اتومبیل سازی "فورد" در آمریکا و "بنز" در آلمان و "کنکورد" در فرانسه و جلب رضایت برخی از اعضاء آنها جهت کمک مالی برای خریداری این رساله گران قیمت بالاخره موفق شدند قرار داد خرید آن را با یک عتیقه دار یهودی را به امضاء برسانند.
درج در ادامه مطلب....
ادامه مطلب ...حمد بن حسین بن عبدالصّمد معروف به «شیخ بهائی» از علمای معروف و از مفاخر جهان تشیّع، در قرن دهم و یازدهم هجری است، در سال 1031 ه.ق از دنیا رفت و قبرش در مشهد مقدس در جوار مرقد شریف حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ است، او در یکی از سفرهای خود، با یکی از علمای اهل تسنّن ملاقات نمود، و خود را در مقابل او، در ظاهر شافعی وانمود کرد.
آن دانشمند اهلسنّت که از علمای شافعی بود، وقتی که دانست شیخ بهائی،
شافعی است، و از مرکز تشیّع (ایران) آمده، به او گفت: «آیا شیعه برای اثبات
مطلوب و ادّعای خود، شاهد و دلیل دارد؟».
شیخ بهائی گفت: من گاهی در ایران با آنها روبرو شدهام، میبینم آنها برای ادّعای خود شواهد محکمی دارند.
دانشمند شافعی گفت: اگر ممکن است یکی از آنها را نقل کنید.
شیخ بهائی گفت مثلاً میگویند: در صحیح بخاری (که از کتب معتبر اهلسنّت است) آمده، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«فاطِمَهُ بَضْعَه مِنِّی مَنْ آذاها فَقَد آذانِی وَ مَنْ اَغْضَبَها فَقَدْ اَغْضَبَنِی»:
«فاطمه ـ سلامالله علیها ـ پاره تن من است، کسی که او را آزار دهد، مرا
آزار داده و کسی که او را خشمگین نماید مرا خشمگین نموده است.»[1]
و در چهار ورق دیگر در همان کتاب است: «وَ خَرَجَتْ فاطِمَهُ مِنَ
الدُّنْیا وَ هِیَ غاضِبَه عَلَیْهِما: «و فاطمه وفات کرد در حالی که نسبت
به ابوبکر و عمر، خشمگین بود.»[2]
جمع این دو روایت و پاسخ به این سؤال طبق مبنای اهلسنّت چگونه است؟
دانشمند شافعی در فکر فرو رفت (که با توجّه به این دو روایت، نتیجه این
است که آن دو نفر (عمر و ابوبکر)، عادل نبودند پس لیاقت رهبری و خلافت امت
را ندارند). پس از ساعتی تأمّل گفت: گاهی شیعیان دروغ میگویند، ممکن است
این هم از دروغهای آنها باشد، به من مهلت بده امشب به کتاب «صحیح بخاری»
مراجعه کنم، و صدق و کذب دو روایت فوق را دریابم، و در صورت صدق، پاسخی
برای سؤال فوق پیدا کنم.
شیخ بهاء میگوید: فردای آن روز، آن دانشمند شافعی را دیدم، از او سؤال کردم که مطالعه و بررسی تو به کجا رسید؟
او گفت: همانگونه که گفتم؛ شیعیان دروغ میگویند، زیرا من صحیح بخاری را
دیدم، هر دو روایت فوق در آن مذکور است، ولی بین نقل این دو روایت، بیش از
پنج ورق فاصله است، در حالی که شیعه میگفت: چهار ورق فاصله است!!
ـ براستی عجب پاسخی و شگفت مغلطهای!!!، منظور وجود این دو روایت در آن
کتاب است، خواه بین نقل آن دو روایت پنج ورق فاصله باشد یا پنجاه ورق، چه
فرقی میکند و چرا از حق فرار میکنند؟!
[1] . صحیح بخاری، ط دارالجیل، بیروت، ج 7، ص 47.
[2] . همان مدرک، ج 9، ص 185، و مدارک دیگر در کتاب فضائل الخمسه من الصّحاح الستّه،ج 3، ص 190.
روضات الجنّات (شرح حال شیخ بهاءالدین عاملی)
برچسب ها:
مناظره شیخ بهائی با عالم سنی.شیخ بهائی.مناظره.مناظره شیعه وسنی.حقانیت شیعه.مناظره با سنت.سنی و شیعه.شیعه.
بسم رب الصدیقین
خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:
- ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»
- اگر در پیروزیها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.
- اگر برای خدا جنگ میکنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟
- در مشکلات است که انسانها آزمایش میشوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
- هر چه که میکشیم و هر چه که بر سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
- سهلانگاری و سستی در اعمال عبادی تأناثثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.
- همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارساییها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی میجنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
- مطبوعات ما جنگ را درشت مینویسد، درست نمینویسد.
- مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل میشود.
- همواره سعیمان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.
- من علاقمندم که با بیآلایشی تمام، همیشه در میان بسیجیها باشم و به درد دل آنها برسم.
وصیتنامه اول:
... از مردم میخواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول میخواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا میخواهم که ادامهدهنده راه آنها باشم. آنهایی که با بودنشان و زندگیشان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزبالهی میخواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بیحجابی زدهاند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.
وصیت نامه دوم :
استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را میدانم و بس. و بر تو توکل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده کل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام کافر را از سر مسلمین بکن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهرهمندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... میدانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیادهروی کرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید.
و السلام
- 1/10/1365
برچسب ها:
حسین خرازی.وصیت نامه شهید حسین خرازی.وصیتنامه.شهید حسین خرازی.خرازی.وصیتنامه.شهدا.وصیت شهدا.وصیتنامه شهدا.
وصیت نامه شهید زین الدین
اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمیتواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبداللهالحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنههای پیکار میرزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف میکنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسینوار زندگی کردن. در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته میشود و کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادتطلبی میخواهد. اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمیتواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبداللهالحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنههای پیکار میرزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف میکنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسینوار زندگی کردن. در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته میشود و کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادتطلبی میخواهد.
برچسب ها:
وصیت نامه شهید زین الدین.شهید زین الدین.زین الدین.وصیتنامه.شهدا.وصیت شهدا.وصیتنامه شهدا.